ترک بر خاکریز سانسور ساسانی افتاده است نه بر قامت تاریخ، به نام تاریخ و به خاطر تاریخ به سطح هخامنشی محوطه بازگردید! خاک جلوی نقش رستم باید برداشته شود، زیرا این خاک بخشی از تاریخ نیست، پردهای است میان ما و قامت تاریخ. محوطه نقش رستم باید به سطح هخامنشی آن، سطحی که پایه کعبه زرتشت بر آن قرار دارد (حدود ۸ متر پایینتر)، بازگردد.
به گزارش بازار اصناف آنلاین به نقل از عصر تمدن: رضا کلانی| وجود کتیبه ساسانی کعبه زرتشت گواهی بر این واقعیت است که زوار نقش رستم و کعبه زرتشت دستکم تا دوره نرسی، در اواخر قرن سوم میلادی، حدود ۸ متر پایینتر از جایی میایستادند و راه میرفتند که امروزه بازدیدکنندگان محوطه میایستند و راه میروند. برداشتن این خاک دستریز انسان حتی به حفظ، رسیدگی، و ترمیم محوطه نقش رستم کمک شایانی خواهد کرد.
سانسور بزرگ ساسانی تا به امروز ادامه دارد و نهادهای میراث فرهنگی ایران و جهان بر حفظ آخرین خاکریز آن اهتمامی غیر عقلانی دارند. خاکی که روبروی محوطه نقشرستم انباشته شده نه به خاطر برهمکنشهای طبیعی که حاصل عمل عمدی انسان فانی است. محل کتیبه کعبه زرتشت بر جداره بنا شاهدی بر این واقعیت است که سطح هخامنشی سازه در عصر شاپور یکم کاملاً در معرض دید بوده است. پس، انباشت این خاک بعد از عصر شاپور یکم و احتمالاً در جهت مقاصد سیاسی ویژهای صورت گرفته است.
در ۱۹۷۱م هنگامی که زمین برای برپایی جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی تراز شد، دو نقش برجسته کوچک از یک شیر و نقشی از یک مرد هویدا شد. به استثنای این مورد جزئی، محیط داخلی باروهای محوطه نقش رستم به طور کامل کاوش نشده است. گمانهزنیهای اشمیت سازههای ساسانی را در محیط داخل دیوارها نشان داده است. منطقه اطراف کعبه زرتشت نشانههای ساختمانی و بازسازی را در طی دوران هلنیستی بروز میدهد. گمانهزنیهای اشمیت تمرکز متراکم ساختمانی را در اطراف کعبه زرتشت آشکار کرده که او این تمرکز را به دورههای هخامنشی، هلنیستی، و ساسانی منتسب کرده است. این امر بدان معنا است که در صورت برداشتن خاکزیر نقش رستم، آثار باستانی بسیاری در صف انتظار اکتشاف ایستادهاند.
خاک انباشته در جلوی نقش رستم. بقایای باروها در میان خطوط زرد مشخص شدهاند. به حجم عظیم خاک انباشته و سپس تسطیح شده در پشت باروها دقت کنید. |
کعبه زرتشت مدفون در محوطه نقش رستم. طراحی از پاسکال کوست (۱۸۴۱م). |
پرسشهای تاریخی بسیاری وجود دارند که تا زمانی که خاک جلوی نقش رستم برداشته نشود بیپاسخ باقی خواهند ماند: چرا نرسی کتیبه خود را در کنار کتیبه پدرش شاپور یکم نقر نکرد تا بر اعتبار آن بیافزاید؟ آیا هنوز دامنه فتوحات او به نقش رستم نرسیده بود؟ اگر نرسیده بود، سبب شتاب او برای برپایی یادمان در جایی دور افتاده چه بود؟ شاید نرسی از این امر آگاه بود که در آن زمان نیمهای از کعبه زرتشت که بر آن کتیبه شاپور یکم حک شده بود زیر خروارها خاک دفن شده بود؟ آیا خانواده بهرامها مسئول ریختن خاک جلوی نقش رستم بودند؟ شاید خود نرسی جلوی نقش رستم خاک ریخت تا مهمترین یادمان پاپکیها را مدفون سازد. مدار توجه نقشبرجستهتراشی از دوره بهرام یکم تا شاپور دوم از محوطه نقش رستم تا حدی، و در کل از اردشیرخوره به جایی مثل بیشاپور منتقل شد. آیا سبب چنین انتقالی انباشت خاک در محوطه نقش رستم در زمان پادشاهان یاد شده بوده است؟ یا این خاک در دورههای متأخرتر انباشته شده است؟ به درستی اشاره شده است که تا خاک انباشته در محوطه نقش رستم کاوش نشود، آنچه در آنجا رخ داده است از طریق تفسیری واحد قابل فهم نخواهد شد. این آرزویی است که احتمالاً به عمر نسل حاضر قد ندهد، یا شاید دست طبیعت و قاتل-حفاران چاههای عمیق به اشتراک یاری دهند و با ترک انداختن بر تن خشکیده سرزمین باستانی پارس راهی به احقاق این آرزو گشایند.
برای مطالعه بیشتر و ملاحظه مآخذ مطلب فوق، رجوع کنید به: کلانی، ر. ۱۴۰۱ هندوپارتیان و برآمدن ساسانیان، صص۳۱۶-۳۱۳