×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : سه شنبه, 24 تیر , 1404  .::.   برابر با : Tuesday, 15 July , 2025  .::.  اخبار منتشر شده : 6 خبر

افول خاموش نیروی کار کشاورزی؛ هشداری نزدیک؛ به طور حتم کاهش قابل توجه آمار و ارقام اشتغال در بخش کشاورزی در کشورمان، نقطه عطفی بحرانی برای اقتصاد و جامعه به شمار می‌رود. روندی که اگر کنترل نشود، در کنار افول خاموش نیروی کار کشاورزی در کشورمان، امنیت غذایی، حیات روستایی، حتی ثبات اقتصادی را در معرض خطر قرار خواهد داد.

به گزارش  بازاراصناف آنلاین به نقل از روستانیوز: الهام صادقی| به نظر می‎رسد، بخش کشاورزی در کشورمان، که زمانی ستون فقرات اقتصاد به شمار می‌رفت، در حال گذر از تحولی عمیق است. از سال ۱۳۸۴ تا ۱۴۰۲، سهم این بخش از کل اشتغال کشور از ۲۴.۲ درصد به ۱۴.۵ درصد کاهش یافته است، کاهشی ۴۰ درصدی که به‌ویژه در مناطق روستایی با افت ۲۵.۵ درصدی در مقایسه با کاهش ۱۱.۱ درصدی در مناطق شهری، محسوس‌تر بوده است.

این در حالی بوده که گزارش آمارگیری نیروی کار تابستان ۱۴۰۳ نیز نشان می‌دهد؛ سهم شاغلان بخش کشاورزی به ۱۴.۵ درصد رسیده و کاهشی یک درصدی را تجربه کرده است. این تغییر ساختاری در اقتصاد ایران، ناشی از چالش‌های زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی است.

 

کاهش بهره‌وری و چالش‌های مکانیزاسیون

اما شاید در این میان مهمترین سوالی که در ابتدا باید به آن پاسخ داد این باشد که دلایل افول خاموش نیروی کار کشاورزی در کشور چیست و چه عوامل متعددی به کاهش شدید اشتغال در بخش کشاورزی منجر شده‌ است.

نخستین عامل در این زمینه را باید بحران آب و تخریب محیط‌ زیست دانست، چرا که خشکسالی طولانی‌مدت ، که با تغییرات اقلیمی و مدیریت نادرست منابع آبی تشدید شده، بهره‌وری کشاورزی را به شدت کاهش داده است.

آنگونه که بیان شده نیمی از کل آب مصرفی کشور در بخش کشاورزی استفاده می‌شود و سیستم‌های ناکارآمد آبیاری و برداشت بیش از حد آب‌های زیرزمینی در ایران، سفره‌های آب زیرزمینی را تخلیه و زمین‌های قابل کشت را تخریب کرده است.

در کنار این عامل نباید از کاهش بهره‌وری و چالش‌های مکانیزاسیون نیز غافل ماند، چرا که بهره‌وری پایین به دلیل استفاده از روش‌های سنتی، دسترسی محدود به فناوری‌های مدرن و کمبود سرمایه‌گذاری، بخش کشاورزی را تضعیف کرده است.

اگرچه مکانیزاسیون می‌تواند نیاز به نیروی کار را کاهش دهد، اما عدم پذیرش مؤثر این فناوری‌ها به ناکارآمدی و کاهش رقابت‌پذیری منجر شده است.

 

جذابیت فرصت‌های اقتصادی بهتر در شهرها

در این میان اما مقوله دیگری نیز وجود دارد، روند که تا حدودی بر کاهش آمار اشتغال در بخش کشاورزی اثرگذار بوده است.

به عبارتی جذابیت فرصت‌های اقتصادی بهتر در شهرها، مهاجرت گسترده‌ای از روستاها به شهرها را رقم زده است.

جوانان روستایی به دلیل درآمد پایین‌تر کشاورزی در مقایسه با مشاغل خدماتی یا صنعتی شهری، مناطق خود را ترک می‌کنند، که این امر نیروی کار کشاورزی را که عمدتاً سالخورده است، ضعیف‌تر کرده است. رشد اقتصاد خدماتی، به‌ویژه در شهرها نیز اشتغال را به سمت بخش‌هایی مانند حمل‌ونقل، تجارت الکترونیک و فناوری اطلاعات سوق داده که دستمزد بالاتر و ثبات بیشتری دارند.

تغییر فرهنگی در میان نسل جوان، که کشاورزی را شغلی کم‌جذاب می‌دانند، این روند را تسریع کرده است.

با این وجود ناکارآمدی سیاست‌ها و مدیریت نیز به نوعی این روند را سرعت بخشیده یا حداقل از توقف و بازگشت آن حمایتی نکرده است.

نبود حمایت کافی دولت، از جمله سرمایه‌گذاری پایین در این بخش، یارانه‌های ناکافی و نبود مشوق برای مشارکت بخش خصوصی، رشد کشاورزی را متوقف کرده است. فقدان سیاست‌های قوی برای مقابله با کمبود آب یا ترویج روش‌های پایدار، این مشکلات را تشدید کرده است.

 

مبادای تهدید امنیت غذایی در آینده

این موارد در مجموع سیر کاهشی را برای نمودارهای نیروی کار کشاورزی به همراه داشته که به طور قطع پیامدهای عمیقی برای اقتصاد کشورمان خواهد داشت.

در این راستا شاید تهدید امنیت غذایی را بتوان بحرانی دانست که ممکن است در صورت تداوم وضعیت اشاره شده در آینده‌ای نه چندان دور با آن مواجه شویم. کاهش سهم کشاورزی در تولید ناخالص داخلی به ۶ درصد و کاهش نیروی کار، توانایی ایران برای تأمین تقاضای داخلی غذا در معرض خطر است.

وابستگی بالای کشور به واردات مواد غذایی، مانند درصد بالای روغن‌های خوراکی و خوراک دام، این آسیب‌پذیری را نشان می‌دهد.

 

خطر وابستگی بیش از حد به بخش‌های غیرتولیدی

کاهش اشتغال در بخش کشاورزی به طور قطع پیامدهای دیگری مانند تخلیه روستاها و نابرابری‌های اجتماعی را نیز به همراه دارد، مهاجرت جوانان روستایی به شهرها، روستاها را خالی از سکنه خواهد کرد، ساختارهای اجتماعی را تضعیف و ازدحام شهری را افزایش می‌دهد.

این امر مشکلات اجتماعی مانند فقر، حاشیه‌نشینی و بازار کار غیررسمی را تشدید می‌کند. شرایطی که اکنون نیز به میزان زیادی شاهد آن هستیم.

از سوی دیگر تمرکز بر اقتصاد خدماتی (۵۲.۷ درصد از اشتغال در سال ۱۴۰۲) وابستگی بیش از حد به بخش‌های غیرتولیدی را ایجاد کرده که در برابر شوک‌های اقتصادی، مانند پاندمی کووید-۱۹، آسیب‌پذیرند و ثبات اقتصادی بلندمدت را تهدید می‌کنند.

ضمن اینکه کاهش اشتغال کشاورزی فشار بر منابع طبیعی را کاهش نمی‎دهد زیرا که روش‌های ناپایدار کشاورزی همچنان خاک و منابع آبی را تخریب می‌کند و چرخه‌ای معیوب از کاهش بهره‌وری و مهاجرت بیشتر ایجاد می‌کند.

از دست رفتن میراث فرهنگی کشور نیز هشدار دیگری است که در مسیر کنونی با آن مواجه هستیم، چرا که کشاورزی از دیرباز بخش مهمی از هویت ایرانی بوده است.

افول آن خطر از بین رفتن سنت‌ها و دانش بومی مرتبط با زندگی روستایی را به همراه دارد و نسل جوان را از ریشه‌های فرهنگی خود دورتر می‌کند.

 

راهکارهای آینده‌نگرانه‌ای چه میتواند باشد؟

اما چه راهکار یا راهکارهای آینده‌نگرانه‌ای در این زمینه وجود دارد. برای معکوس کردن این روند و احیای بخش کشاورزی، ایران باید چه استراتژی جامعی مدنظر قرار گیرد؟

در این خصوص به طور حتم مدیریت پایدار آب نقش کلیدی دارد، سرمایه‌گذاری در سیستم‌های آبیاری مدرن، مانند آبیاری قطره‌ای، و اجرای مقررات سختگیرانه‌تر برای مصرف آب می‌تواند بحران آب را کاهش دهد.

مدیریت حوضه‌های آبریز و جمع‌آوری آب باران نیز می‌تواند منابع آبی را تقویت کند. مدرن‌سازی فناوری هم عامل مهم دیگر در این زمینه است، ترویج مکانیزاسیون و کشاورزی دقیق می‌تواند بهره‌وری را افزایش داده و نیاز به نیروی کار را کاهش دهد. یارانه برای تجهیزات پیشرفته و برنامه‌های آموزشی می‌تواند کشاورزی را جذاب‌تر و کارآمدتر کند.

علاوه براین مشوق‌های مالی مانند معافیت‌های مالیاتی، وام‌های کم‌بهره و کمک‌های بلاعوض برای کشاورزان جوان می‌تواند نسل جدید را به ماندن در روستاها یا بازگشت به آن‌ها ترغیب کند.

ایجاد تعاونی‌های کشاورزی نیز می‌تواند ثبات درآمدی را بهبود بخشد. به این فهرست باید مشارکت بخش خصوصی را نیز افزود، تشویق سرمایه‌گذاری خصوصی از طریق معافیت‌های مالیاتی و مشارکت‌های عمومی-خصوصی می‌تواند کمبود بودجه مزمن بخش را جبران کند.

سیاست‌های جذاب برای سرمایه‌گذاری، مانند آنچه در دیگر کشورهای در حال توسعه دیده شده، می‌تواند نوآوری و رشد را تقویت کند.

ایجاد مراکز آموزش حرفه‌ای با تمرکز بر تکنیک‌های مدرن کشاورزی، مدیریت کسب‌وکار کشاورزی و روش‌های پایدار می‌تواند جوانان روستایی را توانمند کند.

همکاری با دانشگاه‌ها و سازمان‌های بین‌المللی مانند فائو می‌تواند انتقال دانش را تسهیل کند.

 

یک مقایسه تطبیقی قابل تامل

با این وجود اصلاح سیاست‌های مورد نظر در این باره نیز مقوله با اهمیت است، باید توجه داشت یک چارچوب سیاستی جامع باید پایداری، امنیت غذایی و توسعه روستایی را در اولویت قرار دهد.

بازنگری ساختار یارانه‌ها برای تمرکز بر پرداخت‌های مستقیم به کشاورزان، مشابه کشورهای توسعه‌یافته، به جای مداخله در قیمت‌های بازار، ضروری است.

آنچه که به نظر می‎رسد شاید با مروری بر تجارب کشورهایی مانند ترکیه، هند و برزیل، که با چالش‌های مشابه کشاورزی مواجه بوده‌اند، بتواند در این خصوص نیز تدابیر بهتری اندیشید.

اما این کشورها چه اقداماتی کرده‌اند که می‌تواند به نوعی برای ما مورد استفاده قرار گیرد؟ در پاسخ باید گفت به طور نمونه ترکیه با مواجهه با کمبود آب و مهاجرت روستایی، ترکیه پروژه آناتولی جنوب شرقی (GAP) را اجرا کرد که زیرساخت‌های آبیاری، توسعه روستایی و مدرن‌سازی کشاورزی را ترکیب کرد. این پروژه بهره‌وری را افزایش داد و مهاجرت روستا به شهر را کاهش داد.

ایران می‌تواند پروژه‌های توسعه منطقه‌ای مشابهی را برای احیای مناطق روستایی اجرا کند. انقلاب سبز دوم در هند بر کشاورزی پایدار از طریق پذیرش فناوری‌هایی مانند کشاورزی دقیق و محصولات مقاوم به اقلیم تمرکز دارد. برنامه‌هایی مانند پرادهان مانتری کریشی سینچایی یوجانا بر بهره‌وری آب تأکید دارند که ایران می‌تواند از آن الگوبرداری کند.

برزیل هم با سرمایه‌گذاری گسترده در کسب‌وکار کشاورزی و کشاورزی صادرات‌محور، بخش کشاورزی خود را متحول کرد. با تقویت مشارکت‌های عمومی-خصوصی و بهره‌گیری از بازارهای جهانی، برزیل به صادرکننده پیشرو کشاورزی تبدیل شد.

ایران می‌تواند با تقویت تجارت کشاورزی، به‌ویژه با کشورهای عضو اکو، از این استراتژی بهره ببرد. تجربه‎های این کشورها نشان می‌دهند که سرمایه‌گذاری هماهنگ در زیرساخت‌ها، فناوری و اصلاح سیاست‌ها می‌تواند افول کشاورزی را معکوس کند و تعادل بین اهداف اقتصادی و زیست‌محیطی را برقرار سازد.

به هر صورت کاهش ۴۰ درصدی اشتغال کشاورزی ایران، نقطه عطفی بحرانی برای اقتصاد و جامعه است. اگر این روند کنترل نشود، امنیت غذایی، حیات روستایی و ثبات اقتصادی در معرض خطر قرار خواهد گرفت.

با پذیرش روش‌های پایدار، مدرن‌سازی کشاورزی، تشویق اشتغال روستایی و یادگیری از تجربیات جهانی، کشورمان می‌تواند این بحران را به فرصتی برای رشد پایدار تبدیل کند. رویکردی فعال و آینده‌نگر برای حفظ جایگاه کشاورزی به‌عنوان ستونی از اقتصاد و هویت ایران ضروری است. تا بتوان از خطر افول خاموش نیروی کار کشاورزی ایران و بحران‌هایی که به همراه دارد به سلامت گذر کرد.

 

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.